در ۱۳ جون ۲۰۱۹، اسرائیل در ساعات اول صبح حمله هوایی گسترده به خاک ایران انجام داد. این حمله اعضای رهبری نظامی و تأسیسات هستهای ایران را هدف قرار داد. از زمان آغاز حملات اسرائیل علیه فلسطینیها در غزه این دومین موج حملات این کشور به ایران میباشد. این حملات تهران، کرج و قم و همچنین تأسیسات غنیسازی اورانیوم نطنز را هدف قرار داد.
چنین حمله بیباکانه از سوی اسرائیل به ایران، تهدیدی مرگبار برای منطقه و جهان است و در عین حال نشان میدهد که جنون نتانیاهو از هرگونه حد و مرزی فرا رفته است. ایران هم پس از این تجاوز بر خاکش، حملات موشکی پیشرفتهٔ را علیه اسرائیل آغاز کرد. هنوز مشخص نیست که این جنگ چگونه به پایان خواهد رسید، اما یک چیز قطعی است: حمله نتانیاهو به ایران تمام خاورمیانه را در لبهٔ پرتگاه قرار داده و این امکان وجود دارد تا کل منطقه را درگیر یک جنگ بزرگ کند.
بر جهانیان پوشیده نیست که هر مرمی که اسرائیل به غزه میزند، هر بمبی که بر ایران میاندازد و هر تجاوزی که به لبنان میکند، تنها برای یک هدف است: اسرائیل میخواهد به عنوان یک ابرقدرت و بر اساس باورهای مذهبی خود، «اسرائیل بزرگ» ایجاد کند و یگانه قدرت امپریالیستی در کل خاورمیانه باشد. در طول بیست ماه گذشته، پیام اسرائیل به تمام جهان بسیار واضح بوده. ایران تاکنون مقاومت شدیدی در برابر این حمله اسرائیل نشان داده و به نظر میرسد در پاسخ، خسارات قابل توجهی به اسرائیل وارد کرده است.
نقش واشنگتن:
ایالات متحده امریکا در ابتدا اظهار بیخبری از این حمله کرد، اما بعید است که اسرائیل برای چنین اقدام بزرگی چراغ سبز از سوی امریکا دریافت نکرده باشد. به عبارت دیگر، اسرائیل که همه کارها را در خاورمیانه انجام داده است، با مشورت امریکا و با کمک لابی قدرتمند خود در آنجا این کار را انجام میدهد.
چند روزی است که لابی قدرتمند اسرائیل در واشنگتن تلاش میکند امریکا را مستقیماً وارد جنگ وحشتناک دیگری کند و به این ترتیب جنگی را که خودشان آغاز کرده اند، با کمک امریکا به پایان برسانند. ترامپ که با شعارهای ضد جنگ به قدرت رسیده است، اکنون با یک آزمون بزرگ روبروست. او دو گزینه دارد: یا سیاستی را که در آن ایالات متحده همیشه به کشورهای دیگر حمله میکند ادامه دهد، یا به سیاست جنگ گرم پایان دهد و خواستههای امپریالیستی خود را از طریق روشهای دیگر برآورده کند.
از آغاز این جنگ، سیاسیون امریکا، با تحریک لابی قدرتمند اسرائیل، به نفع جنگ تبلیغ میکنند. از سیاستمداران محلی عادی امریکا گرفته تا اعضای کانگرس، همه به اتفاق آرا با این جنون دولت اسرائیل موافقند و به نظر میرسد که آنها نه برای امریکا، بلکه برای اسرائیل در کنگره نشستهاند. این سطح حمایت سیاسون امریکان ثابت میسازد که لابی اسرائیل در امریکا چقدر قدرتمند است و سیاستمداران امریکایی چقدر تحت تأثیر آن قرار دارند.
در تمام رسانههای غربی که این جنگ اسرائیل را یکجانبه تبلیغ میکنند، تهدید سلاحهای هستهای به عنوان استدلال اصلی مطرح میشود. اما در عین حال، جنگ عراق هنوز فراموش نشده است. در آنجا، بر اساس همینگونه تبلیغات دروغینی، یک جنگ ناروا توجیه شد و عراق ناامن و ویران گردید. اکنون، بسیاری از طرفها در غرب خود اعتراف میکنند که آن جنگ یک تصمیم اشتباه بر اساس تبلیغات دروغین بود.
اما به نظر میرسد دنیا دیگر فریب چنین تبلیغات دروغینی را نمیخورد. از زمانی که نتانیاهو وارد سیاست شده است، او خواستار حمله به ایران بوده و تمام زندگی سیاسی او بر اساس این تبلیغات دروغین بنا شده است. در سال ۱۹۹۲، نتانیاهو گفت که ایران در ۳ تا ۵ سال آینده به سلاح هستهای دست خواهد یافت؛ حالا همچنان میگوید که ایران ۳ سال بعد صاحب سلاح هستهای میشود. این نمایشی است که او از ۳۰ سال بدینسو راه انداخته است.
به نظر می رسد تنها کشوری در خاورمیانه که در حال حاضر با سلاح های هسته ای خود تهدیدی برای جهان محسوب می شود، اسرائیل است. ایران به همه هیأت بینالمللی انرژی هستهای اجازه بازدید و نظارت از تاسیسات هستهای خود را میدهد، اما اسرائیل عضو هیچ معاهده بینالمللی در مورد سلاحهای هستهای نیست و بنابراین می تواند هر کاری انجام دهد. اسرائیل با توسعه سلاحهای هستهای، تمام قوانین سازمان ملل متحد را نقض کرده و در مورد تعداد سلاحهای هستهای خود هیچ معلومات ارائه نمیکند.
موضع ما چیست؟
باید تأکید کنیم که در مورد شناخت ماهیت و کرکتر واقعی رژیم آخوندی ایران، هیچ شکی نداریم. ما همچنین میدانیم که این رژیم چهل سال است که با سرکوب مردم ایران، حکومت میکند؛ و بسیاری از آزادیهای انسانی در ایران سلب کرده است. این رژیم، با توسل به ظلم، شکنجه و استبداد، از هر نوع جنبشهای مردمی جلوگیری میکند و در این راه بسیاری از جنبشهای مردمی را سرکوب و خنثی کرده است.
اما این سوال مطرح میشود: آیا امریکا، اسرائیل و یا هر کشور غربی دیگری از نظر اخلاقی این حق را دارد که به بهانه دیکتاتور بودن بر یک نظام حمله کند؟ در حالی که دست خودشان به خون میلیونها انسان بیگناه در افریقا، سوریه، افغانستان، عراق، لیبیا و همین اکنون در فلسطین آلوده است؟ در حالی که آنها تمام جهان را در یک بازی مرگ و زندگی قرار دادهاند، و با رسانههای تبلیغاتی و سلاحهای وحشتناک و فوقالعاده پیشرفته خود، میتوانند هر ناحقی را حق و دروغ را حقیقت ثابت کنند. در حالی که آنها به هیچ ارزشی که به آنها اجازه دهد کشورهای دیگر را بدون تهاجم، کشتار یا حمله سرنگون کنند، اعتقاد ندارند. این هژمونی لیبرال، تحت پوشش فریبنده حاکمیت دموکراسی و حقوق بشر، یک نوع سرمایهگذاری بالای بیثباتی دوامدار در منطقه ما و آسیای میباشد.
آنها در طول چهل سال گذشته گروههای تروریستی عقبگرا و ارتجاعی مانند مجاهدین، القاعده، طالبان و اکنون داعش را در افغانستان ایجاد و به قدرت رسانیدهاند. جنگ ناعادلانهای که چهل سال است در افغانستان جریان دارد، خونی که در اینجا ریخته شده، بیعدالتیهایی که اینجا جریان دارد، همه این خونها به گردن غرب و عوامل آن مانند پاکستان میباشد. حتی این رژیم آخوندیی که اکنون آنرا دیکتاتور میخوانند و در پی سرنگونی آن زمین و آسمان را یکی کرده اند، به حمایت غرب به قدرت رسید.
با این حال، سرنگونی رژیم آخوندی توسط عوامل خارجی باعث ایجاد دردسر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پایدار برای منطقه و افغانستان خواهد شد. هرگونه مداخله خارجی اینچنینی در منطقه منجر به ازهمپاشی جغرافیای سیاسی خواهد شد و افغانستان بیشترین آسیب را خواهد دید. چنین ازهمپاشی، خاورمیانه و آسیای مرکزی را در معرض یک فاجعه وسیع انسانی، اقتصادی و سیاسی جبرانناپذیر قرار میدهد و در عین زمان حضور نامشروع غرب را بیش از پیش تقویت میکند. تجربه تاریخی نشان داده است که افغانستان میتواند از طریق ایجاد دولتهای قانونمند، مردمی، مشروع و با ثبات ساسی در کشورهای منطقه، به پا خیزد و مشکلات داخلی خود را حل کند؛ نه از طریق کشورهای غربی با گروههای نیابتیاش که متکی بر رژیمهای استخباراتی باشند، مانند پاکستان امروزی.
ما، «مجمع فکری سیاسی اکثریت» معتقدیم که امریکا و غرب در سطح اخلاقی نیستند که به جهانیان حقیقت و دروغ را بیاموزند. ما معتقدیم که تنها مردم مستقل ایران میتوانند به رژیم آخوندی ایران پایان دهند. ما از تجربیات گذشته اینرا آموختهایم که دخالت خارجی و سرنگونی نظام توسط خارجیها، به جای رهایی کشورها از بدبختیها، آنها را و حتی تمام منطقه را در بدبختیها و رنجهای بیشتری فرو میبرد. ما این حق را فقط برای مردم ایران قائل استیم که با آخوندهای خود حسابی کنند. به همین دلیل است که ما با هر گروهی که زمینه حمله خارجی دیگری را به افغانستان فراهم کند یا از آن حمایت کند، نیز مخالفیم. چه امروز چه صد سال بعد، اگر یک نظام مستقل و آزاد در افغانستان به وجود بیاید، تنها و تنها از طریق مبارزه مقدس سیاسی افغانها به وجود خواهد آمد و هر فرض دیگری نه تنها ناموفق است، بلکه جفا در حق مردم افغانستان محسوب میشود.
ما به حمله اسرائیل و امریکا به ایران نه میگوییم!