موضع طالبان در مورد تحصیل و اشتغال دختران و زنان افغان هرگز تغییر نمی¬کند. اگرچه اختلافات عمیق ما با طالبان به ممنوعیت تحصیل و کار زنان محدود نمی¬شود، اما محروم کردن نیمی از نفوس جامعه شرم آورترین و وحشتناک ترین اقدام طالبان است که در حق افغان¬ها انجام می¬دهند. طالبان بخاطر انحراف اذهان و ضایع ساختن وقت، وعدههای دروغین در مورد گشایش مکاتب دختران میدهند و ادعا میکنند که روی یک «ترتیب» کار میکنند. این یک دروغ محض است که هدف آن فریب دادن افغان¬ها می باشد.
ما باورمندیم که باداران خارجی طالبان نیز میدانستند/میدانند که این گروه هرگز برای زنان و دختران افغان اجازه رفتن به مکتب، دانشگاه و کار را نمیدهند. اما، بخاطر منافع خویش و نمایش دادن ثبات موقتی و کاذب، برای مردم امیدواری¬های واهی میدهند. حامیان خارجی طالبان در تلاش عادی سازی این گروه هستند، به همین دلیل تنها و تنها ریاکارانه بالای موضوع حق کار و تحصیل زنان و دختران تمرکز می¬کنند تا توجه را از مسائل اصلی منحرف کنند. اعلامیه¬های جامعه جهانی به خصوص ایالات متحده امریکا و سازمان¬ملل در مورد حق کار و تحصیل زنان افغانستان نیز مملو از ریا و منافقت است.
خلاصه حرف این¬که؛ قفل¬های که بر درب مکاتب دخترانه و دفاتر زنان زده شده اند، طراحان اصلی آن مایک پمپئو وزیر امور خارجه وقت امریکا و زلمی خلیلزاد و در کل دولت امریکا هستند. اجرا کننده این طرح گروه عقبگرای طالبان می باشد که این وظیفه را در دوحه بر عهده گرفت.
در این هیچ شکی وجود ندارد که طالب مخالف سرسخت آموزش علوم عصری برای مردان و زنان است. با وجود وعدههای ریاکارانه آنها و تبلیغات حامیان خارجی شان، نه تنها در مسئله معارف پیشرفتی حاصل نشده است، بلکه نظام تعلیمی افغانستان شتابان به سوی نابودی در حرکت است. طالب میخواهد افغانستان را به مدرسه اکوره بزرگتر مبدل کند. آن دسته از افغان¬هایی که علاقه¬مند به تعلیم عصر هستند، همهروزه توهین و تحقیر میشوند و شرایط برای شان سخت ساخته میشود تا به تدریج از تعداد افغان¬های تحصیل کرده کاسته شود. مثال زنده آن نتایج کانکور امسال است که در آن سطح اشتراک پسران به مراتب کمتر از گذشته بود. همچنین هدف اصلی از تصمیم کاهش معاشات کارمندان زن، توهین به آموزش و زنان تحصیل کرده میباشد.
برای یک زنی که بیش از سیسال استاد پوهنتون بوده و برای ترقی کشور و تعلیم و تربیت فرزندان مهیناش تلاش کرده است، ماهانه پنج هزار افغانی معاش تعیین میگردد. این نشان میدهد که هدف طالبان تحقیر افغانها و از بین بردن تفکر، دانش و غرور افغان هاست. علاوه بر این، هدف این است که در نهایت زنان شغل خود را ترک کنند و به طور کامل از جامعه حذف شوند.
دشمنی گروه نیابتی حاکم کنونی با تعلیم و تحصیل ریشه عمیق دارد. اینها و حامیان بینالمللی آنها که در حال حاضر مشغول سفیدسازی و عادی سازی این گروه هستند، بیشرمانه میخواهند با جبر و تبلیغات ریاکارانه روایتی را بر افغان ها تحمیل کنند که گویا مخالفت با تعلیم و تحصیل در کشورما ریشه در رسوم و سنتهای جامعه افغانستان دارد.
برخی دیگر استدلال میکنند که طالبان یک واقعیت جامعه است، بنابراین باید به هر قیمت ممکن با آنان تعامل صورت گیرد. بله، طالب واقعیت این جامعه است، اما واقعیت بد، واقعیت تاریک، واقعیت جهل و بدبختی، واقعیت گسترش جهل است. همچنین باید به خاطر داشت که این واقعیت ظلم یک اقلیت بسیار کوچکی از جامعه است که ظرفیت تغییر مثبت را ندارد. حمایت از شعارهای حقوقزن که از سوی حامیان بینالمللی طالب سر داده میشوند و یا التماس برای طالب، این گروه را تغییر نمیدهد و ما در مقابل خواهران، مادران و دختران خویش مقصر خواهیم بود.
آن عده از چهره های سیاسی و خوش باور و تجاران انجویی که با استقاده از نام جامعه مدنی برای سفیدسازی چهره سیاه طالبان تحت عنوان مقدس صلح تلاش میکردند، اکنون دریافته اند که موضع این گروه در رابطه به تعلیم و تحصیل در هزارسال دیگر هم تغییرنخواهد کرد؛ اکنون این افراد به جای اعتراف به کارها و اشتباهات شان، سکوت اختیار کردهاند.
«اکثریت» با درک اصلیت و ماهیت طالبان از همان روز اول بر این باور بود که این گروه تغییر نکرده، بلکه مجهز به وسایل عصری وحشیتر از گذشته شده اند، کینه و دشمنی شان با ملت افغان بیشتر از گذشته شده است. اینکه بعد از سپری شدن سه سال از حاکمیت طالبان، این واقعیت روشنتر شده است، در حدی که حتی لابیگرهای داخلی آنان نیز آنرا درک و از اصلاح این گروه ناامید شده اند، یک گام مثبت است. در کنار این، نیاز است تا لابیگرها مانند اکثریت افغانهایی که این گروه نیابتی و استبدادی را میشناسند، به وضوح اظهار کنند که طالب غیرقابل تغییر است.
”اکثریت” متعهد به آفتابی ساختن چهره هر مخالف و دشمن افغانستان است و با موضع گیریهای صریح و روشن در برابر آنها، از تمام افغان های وطنپرست، فعال و با احساس میخواهد تا در عوض فعالیتهای انفرادی بر مبارزه منسجم سازمانی تمرکز نمایند. و به رسالت ملی خود در افزایش آگاهی مردم نسبت به ماهیت واقعی گروه استبدادی حاکم و حامیان خارجی آن، انجام دهند.