با گذشت سه سال از فروپاشی نظام جمهوری و فاجعه تحویلدهی افغانستان به طالبان، بسیاری از عوامل داخلی و خارجی این فاجعه روشن شد. اما، بدبختانه هنوز هم شماری از افغانهای به اصطلاح نخبه، به خصوص آنعدهٔ که خود را فعالان صلح می خواندند و یا با نهادهای بین المللی کار میکردند، راهگم هستند.
این دسته از افغانها، عوامل بیرونی فروپاشی نظام قبلی را مانند عوامل داخلی به یک فرد «خلیلزاد» محدود میکنند و از او بهحیث یک افغان گله و شکوه عاطفی دارند. جان بولتون، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور سابق ایالات متحده امریکا، گفت که ترامپ در فبروری 2020 در مورد خلیلزاد گفت: «شنیده ام که او (خلیلزاد) فردی فریبکار است. ما هم برای معامله با طالبان به یک شخص فریبکار نیاز داریم.» تصمیم معامله با طالبان در سطح رهبری دولت امریکا یعنی رئیس جمهور و وزیر امور خارجه اتخاذ شد و حتی مشاور امنیت ملی امریکا نیز از این تصمیم به دور نگهداشته شده بود
به گفته ترامپ، خلیلزاد واقعاً یک مامور فریبکار و حیلهگر امریکایی بود که دستورات و رهنماییهای رهبری دولت خود را به شدت دنبال میکرد. گلایهها و شکایات احساسی از او و سپس پخش این شکایات از رسانههای غربی، خودفریبی و انحراف افکار عمومی از موضوع اصلی است.
از نظر «اکثریت»؛ اگر واقعاً میخواهیم از عاملان خارجی توافق ننگین دوحه انتقاد کنیم، ابتدا باید از رهبری دولت امریکا و به طور کلی از سیاست های ظالمانه و ناعادلانه امریکا و متحداناش در قبال کشورهای جهانسوم مانند افغانستان، انتقاد کنیم.